سلام ، به سایت شرکت صنایع نفت امین خوش آمدید.

پیش بینی لیتولوژی در یک مخزن متراکم گازی با استفاده از ماشین برداری پشتیبان

پیش بینی لیتولوژی در یک مخزن متراکم گازی با استفاده از ماشین برداری پشتیبان

پیش بینی لیتولوژی در یک مخزن متراکم گازی با استفاده از ماشین برداری پشتیبان

صادق بازیار ، محمد مبین غفوری

  1. دانشکده مهندسی نفت، دانشگاه صنعتی امیرکبیر، تهران
  2. پارک علم و فناوری خلیج فارس، بوشهر

Email: baziar@apiss.ir

چکیده

ویژگی­های پتروفیزیکی معمولا از آنالیز مغزه در آزمایشگاه تعیین می­گردند. مغزه به دلیل هزینه و زمان زیاد حفاری برای تعداد کمی از چاه­ها موجود می­باشد، ولی نگارهای پتروفیزیکی برای اکثر چاه­ها به دست می­آیند. برای پیش­بینی ویژگی­های پتروفیزیکی از روی نگارها روابط متعددی وجود دارد که قابلیت تعمیم نداشته و در شرایط خاصی قابل استفاده­اند. هوش مصنوعی روش­های مناسبی را برای ساخت مدل­های پتروفیزیکی فراهم نموده است. در این پژوهش، از ماشین­ برداری پشتیبان برای پیش­بینی لیتولوژی یک مخزن متراکم گازی از روی نگارهای پتروفیزیکی استفاده شده است. نتایج حاکی از توانایی بالای این روش در پیش بینی لیتولوژی است.

کلمات کليدي: لیتولوژی، ماشین برداری پشتیبان، هوش مصنوعی، نگار پتروفیزیکی، مغزه

1. مقدمه

ویژگی­های پتروفیزیکی می­توانند از روی داده نگار چاه[1] و مغزه[2] تخمین زده شوند. داده نگارهای چاه اطلاعات پیوسته­ای را از سازند به صورت تابعی از عمق ارائه می­کنند. نگارها اغلب برای اکثر چاه­های حفاری شده به دست آمده­اند و در طول فواصل اندازه­گیری پیوسته­اند و به گستره وسیعی از مشخصه­های سازندهای زیرزمینی عکس­العمل نشان می­دهد. استفاده از داده های مغزه و نگار چاه در کنار هم می­تواند به ابزار خوبی جهت تخمین ویژگی­های مخزن بدل شود.

تعیین ویژگی­ها در مخازن ناهمگون مانند مخازن متراکم گازی یک مسئله پیچیده غیرخطی می­باشد. یکی از ویژگی­های مهم و چالش­برانگیز، لیتولوژی است که شناسایی لیتولوژی در گستره میدان می­تواند کمک زیادی در مطالعات مخزنی و طراحی توسعه میدان داشته باشد. لیتولوژی به طور معمول با استفاده از خرده­های حفاری و نمونه­های مغزه قابل تشخیص است، ولی تعیین دقیق آن با استفاده از این اطلاعات مستلزم صرف هزینه و زمان زیادی می­باشد.

تعیین روابط بین نگارهای چاه و خواص پتروفیزیکی برای پیش­بینی لیتولوژی با استفاده از داده جدید چالش بزرگی محسوب می­گردد. چندین مدل تجربی برای پیش­بینی لیتولوژی ارائه گردیده، ولی این مدل­ها برای مخازن خاص و در شرایط خاص ارائه شده­اند و قابلیت تعمیم به مخازن دیگر با شرایط و ویژگی­های مختلف را ندارند. این امر سبب روی آوردن به روش­های هوش مصنوعی به ویژه شبکه­های عصبی مصنوعی[3] (ANN) گردید.

شبکه­های عصبی، نمونه­ای از هوش مصنوعی، یک روش غیرخطی آماری است که از یک ساختار موازی شامل لایه­های ورودی، پنهان و خروجی استفاده می­کند. اولین لایه حاوی متغیرهای ورودی و لایه­های پنهان شامل نرون­های محاسبه­گر است که از توابع فعال­سازی برای تخمین روابط غیرخطی استفاده می­کند. لایه خروجی از توابع خطی استفاده می­کند. شبکه­های عصبی پارامترهای خود را تطابق می­دهند تا ریسک تجربی را با استفاده از داده آموزشی مشخص و از طریق یک بهینه­سازی غیرخطی کمینه کنند. در اکثر اوقات از یک الگوریتم پس­انتشار[4] استفاده می­شود[1]، [2]. شبکه­های عصبی به طور گسترده­ای برای تعیین ویژگی­های پتروفیزیکی مخزن به کار می­روند [3]، [4]، [5]، [6]، [7]، [8]، [9, 10]. نتایج این پژوهش­­ها نشان می­دهد که روش­های کامپیوتری جایگزین بهتری برای روش­های آماری با محدودیت­هایشان هستند.

اخیرا ماشین­های برداری پشتیبان که بر روش­های یادگیری آماری استوار است و توسط واپنیک مطرح شده است ، عملکرد فوق­العاده­ای در تشخیص الگو و رگرسیون غیر خطی از خود نشان داده است [11, 12]. این موضوع این حقیقت را که ماشین­های برداری پشتیبان یک مرز بالایی خطای تعمیم­دهی را حین بیشینه کردن مرز بین ابرصفحه­های جداکننده و داده، کمینه می­کنند نشان می­دهد و برخلاف روش­هایی مانند شبکه­های عصبی است که خطای آموزشی تجربی را کمینه می­کنند [13]. ماشین برداری پشتیبان[5] (SVM)، از روش­های یادگیری آماری جدیدی است که توسط واپنیک (1995) مطرح گردید و به طور موفقیت آمیزی در تشخیص الگو، رگرسیون­گیری، پردازش سیگنال، و شناسایی سیستم به کار گرفته شد. ماشین برداری پشتیبان در اکثر مواقع نتایجی به خوبی ویا حتی بهتر از شبکه­های عصبی تولید می­کنند، درحالیکه عموما از نظر محاسباتی آسان­ترند و یک تابع ریاضی حقیقی تولید می­کند.

تاکنون از SVM در برخی از مسائل مرتبط با صنعت نفت نیز استفاده شده است که می­توان به تخمین اشباع آب با استفاده از ماشین­های برداری پشتیبان [14]، پیش­بینی تخلخل در یک مخزن ناهمگون با استفاده از ماشین برداری پشتیبان [15]، پیش­بینی ضخامت ماسه­سنگ از روی شکل موج در یک میدان نفتی [16]، و پیش­بینی تراوایی از روی داده نگار چاه و اندازه­گیری­های مغزه با استفاده از رگرسیون برداری پشتیبان [12, 17] اشاره کرد.

برخلاف روش­های آماری مرسوم که پارامترسازی غیر خطی در فضای ورودی ابتدایی صورت می­گیرد، ماشین­های برداری پشتیبان الگوریتم­های یادگیری هستند که برای آموزش مؤثر ماشین­های یادگیری خطی در فضاهای با مشخصه القایی کرنل با بکارگیری نظریه یادگیری آماری واپنیک و همکارانش توسعه داده شده­اند [18]. ماشین­های برداری پشتیبان یک ارائه دوتایی پراکنده از فرضیه ساخته شده ایجاد می­کنند که منتج به الگوریتم­های یادگیری مؤثر می­شود که می­تواند از طریق یک روش بهینه­سازی مبتنی بر شرایط کاروش-کوهن-تاکر[6] حل شود. علاوه بر این، بنابر شرایط مرکر در کرنل­ها، مسئله بهینه­سازی محدب است و راه حل به یک نقطه بهینه عمومی همگرا می­شود. نقاط آموزشی که ساختار اصلی داده مشخص را جمع­آوری می­کنند، به صورت خودکار از طریق الگوریتم یادگیری تعیین شده­اند [19]، [20]. این ویژگی­ها سبب می­شوند که ماشین­های برداری پشتیبان درمیان روش­های دیگر تشخیص الگو و رگرسیون همانند شبکه­های عصبی برجسته شود [21]. روش­های یادگیری کلاسیک مانند شبکه­های عصبی خطای آموزشی داده آموزشی را کمینه می­کنند، حال آن­که الگوریتم SVM ماشین­ها را با کمینه کردن یک مرز بالایی روی خطای تعمیم آموزش می­دهد. بنابراین، یادگیری SVM بر کمینه کردن ریسک ساختاری[7] استوار است که با کمینه کردن ریسک تجربی[8] تفاوت دارد. توابع کرنل متداول در جدول 1 نشان داده شده اند.

جدول 1. توابع کرنل متداول و عبارت ریاضی معادل

رابطه ریاضی تابع کرنل
خطی
تابع RBF
چندجمله ای
سیگمویید

هدف اصلی این پژوهش ارزیابی قابلیت ماشین­های برداری پشتیبان در مدل کردن و طبقه­بندی رخساره­های زمین­شناسی در یک مخزن متراکم گازی با استفاده از داده مغزه و نگارهای چاه است. داده مورد استفاده متشکل از اندازه­گیری­های نگارهای چاه و لیتولوژی تعیین شده از روی تحلیل مغزه است.

2. پیشینه تحقیق

تا کنون پژوهش­های زیادی برای پیش­بینی و طبقه­بندی لیتولوژی صورت گرفته است. ونگ و همکاران عملکرد تحلیل جداکننده را با شبکه­های عصبی پس انتشاردر طبقه­بندی لیتولوژی و پیش­بینی تخلخل با استفاده از داده مغزه و نگارهای چاه مقایسه کردند [22].

فانگ و همکاران از شبکه تبدیل کوهونن[9] برای طبقه­بندی لیتولوژی از روی داده نگارهای چاه استفاده نمودند [23]. داده نگارهای چاه به گره­هایی براساس یک طرح شبکه­ای از پیش تعیین­شده طبقه­بندی گردیدند. سپس الگوریتم تدریج برداری یادگیری برای آموزش شبکه با استفاده از مجموعه داده ورودی-خروجی به کار گرفته شد. یک بار که شبکه آموزش دید، توانایی اختصاص دادن داده جدید نگار چاه به لیتولوژی مربوطه را به دست آورد. این روش دقت فوق­العاده­ای را در طبقه­بندی لیتولوژی از خود نشان داد. ژانگ و همکاران رخساره های زمین شناسی را با جمع کردن شبکه­های عصبی پس انتشار و خودسازنده مشخص نمودند. داده نگار در ابتدا بر طبق رخساره های زمین شناسی مشخص شده از مغزه­ها به فواصلی تقسیم شدند و سپس دسته­بندی گردیده تا دسته­های رخساره را با استفاده از یک شبکه عصبی خودسازنده تشکیل دهد. مقادیر متوسط در هر دسته رخساره متعاقبا انتخاب شده­اند تا داده برای آموزش شبکه پس انتشار باشند [24]. با این وجود که BPANN ها اغلب نتایج راضی کننده­ای می­دهند، ثقاف و نبریجا عنوان کردند که BPANN در تعمیم­دهی شکست می­خورد و بنابراین شبکه­های عصبی خودسازنده را به عنوان یک جایگزین بهتر برای پیش­بینی رخساره نگار پیشنهاد نمودند [25]. به هرحال برای حل کردن ابهامات در تخمین، آنها مجبور به معرفی محدودیت­های اضافی با استفاده از دانش قبلی از چینه­شناسی شدند. بهات از شبکه عصبی BPANN برای طبقه­بندی لیتولوژی سازند نس[10] در دریای شمال استفاده کرد. نتایج حاصل از کار او نشان داد که 90 درصد نقاط را به خوبی طبقه­بندی نمود [26].

3.مخزن مورد مطالعه

این پژوهش به بررسی لیتولوژی ماسه­سنگ­های متراکم گازی Measavarede می­پردازد که حاوی حجم عظیمی از گاز در غرب ایالت متحده آمریکا می­باشد. سازند Measavarede در حوضه­های رسوبی رودخانه سبز[11]، پیکیانسه[12]، یونیتا[13]، واشاکی[14] و رودخانه باد[15] گسترش دارد. این مجموعه عظیم بیشترین میزان گاز مخازن متراکم را دارا می­باشد. اطلاعات این پژوهش از دو چاه واقع در سازند متراکم Measavarede[16] در حوضه رسوبی واشاکی[17] به دست آمده است. چاه شماره 1 دارای 188 نقطه داده و چاه شماره 2 حاوی 121 نقطه داده می­باشد. سه نوع لیتولوژی شیل، ماسه شیلی و ماسه سنگ لیتولوژی­های غالب این ناحیه است که در این قسمت با استفاده از داده نگارهای پتروفیزیکی به پیش­بینی آن­ها پرداخته شده است. از 188 نقطه داده به دست آمده از چاه شماره 1، 71 نقطه شیل، 74 نقطه ماسه شیلی و 43 نقطه ماسه سنگ را به عنوان لیتولوژی معرفی می­کنند. از 121 نقطه داده چاه شماره 2 نیز، 14 نقطه شیل، 41 نقطه ماسه شیلی و 66 نقطه ماسه سنگ می­باشند.

4. روش پژوهش

در این پژوهش از اطلاعات دو چاه استفاده شده که به صورت جایگزینی از اطلاعات آن­ها برای آموزش و آزمایش مدل­ها استفاده گردید. سه نوع لیتولوژی در مطالعات مغزه متمایز گشته است. لیتولوژی­های غالب عبارتند از: شیل، ماسه شیلی و ماسه سنگ.

برای ساخت مدل­ها از نرم افزار DTREG [27] استفاده گردید. عملکرد مدل­های ماشین برداری پشتیبان به شدت به انتخاب مناسب پارامترهای مدل و تابع کرنل بستگی دارد. جهت یافتن مقادیر بهینه پارامترها از هردو روش جستجوی شبکه و جستجوی الگواستفاده گردید.

از دو مدل برای طبقه­بندی لیتولوژی استفاده گردید: مدل طبقه­بندی برداری پشتیبان با تابع کرنل سیگمویید و طبقه­بندی برداری پشتیبان با تابع کرنل RBF. هر دو مدل طبقه­بندی، با استفاده از داده چاه آموزشی، آموزش دیده و با اطلاعات چاه آزمایشی سنجیده شدند. آنگاه نتایج آموزش و آزمایش با استفاده از دسته­های لیتولوژی به دست آمده از مغزه ارزیابی شدند. برای ارزیابی قابلیت تعمیم­دهی ماشین­های برداری پشتیبان، این دو مدل یکبار با داده چاه شماره 1 آموزش دیده و با داده چاه شماره 2 آزمایش شدند و دگربار، عکس این روند اتفاق افتاد. همچنین برای ارزیابی قابلیت آموزش مدل­ها، مدل­های آموزش دیده با اطلاعات هر چاه با اطلاعات همان چاه مورد سنجش قرار گرفتند. در این دو چاه هشت نگار پتروفیزیکی کالیپر[18] (CAL)، اشعه گاما[19] (GR)، فتوالکتریک[20] (PEF)، تخلخل نوترون[21] (NPHI)، تخلخل صوتی[22] (DT)، چگالی (RHOB)، مقاومت RT و مقاومت RXO موجود بودند.

5. نتایج و بحث

توانایی مدل آموزش­دیده برای پیش­بینی لیتولوژی از روی داده آموزشی

شکل 1 و شکل 2 میزان خطای مدل­های ماشین برداری پشتیبان (با توابع کرنل متفاوت RBF و سیگمویید) در تعیین لیتولوژی در چاه­های 1 و 2 را نشان می­دهند. نتایج نشان می­دهد که مدل تابع کرنل RBF عملکرد بهتری در تعیین لیتولوژی داده­ های از پیش دیده دارد. همانگونه که می­بینیم در شکل 1 هر دو مدل با اطلاعات چاه 1 آموزش دیده و با اطلاعات همان چاه توانایی آن­ها در پیش­بینی نوع لیتولوژی مورد محک قرار گرفته است. در شکل 2 نیز چنین روندی در مورد اطلاعات چاه شماره 2 صورت گرفته و هر دو شکل حکایت از برتری نسبی مدل با تابع RBF در پیش­بینی لیتولوژی دارد.

Untitled

شکل 1. نمودار خطاهای مدل های ماشین برداری پشتیبان با توابع کرنل RBF و سیگمویید در پیش بینی لیتولوژی چاه شماره 1 درحالیکه با اطلاعات همین چاه آموزش دیده اند.

شکل 2. نمودار خطاهای مدل های ماشین برداری پشتیبان با توابع کرنل RBF و سیگمویید در پیش بینی لیتولوژی چاه شماره 2 درحالیکه با اطلاعات همین چاه آموزش دیده اند.

توانایی مدل آموزش­دیده برای پیش­بینی لیتولوژی از روی داده آزمایشی

توانایی تعمیم­دهی هر مدل طبقه­بندی از طریق پیش­بینی لیتولوژی از روی داده­هایی که مدل پیش از این ندیده است انجام می­پذیرد. بدین صورت که مدل­هایی که با داده چاه شماره 1 آموزش دیده­اند توسط داده چاه 2 مورد آزمایش قرار می­گیرند و بالعکس. شکل 3 خطای حاصل از عملکرد مدل آموزش دیده با داده چاه 1 در پیش­بینی لیتولوژی از روی داده رؤیت نشده چاه 2 را نشان می­دهد.

شکل 3. نمودار خطاهای مدل های ماشین برداری پشتیبان با توابع کرنل RBF و سیگمویید در پیش بینی لیتولوژی چاه شماره 2 درحالیکه با اطلاعات چاه شماره 1 آموزش دیده اند.

شکل 4. نمودار خطاهای مدل های ماشین برداری پشتیبان با توابع کرنل RBF و سیگمویید در پیش بینی لیتولوژی چاه شماره 1 درحالیکه با اطلاعات چاه شماره 2 آموزش دیده اند.

همانگونه که از شکل 3 و شکل 4 قابل دریافت است، هر دو مدل ماشین برداری پشتیبان با توابع کرنل RBF و سیگمویید لیتولوژی را از روی داده از پیش رؤیت نشده به خوبی و با خطای کمتر از 30% پیش­بینی می­کنند. مدل با تابع سیگمویید کمی بهتر از مدل با تابع RBF عمل می­کند ولی عملکرد هر دو مدل رضایت بخش می­باشد.

نکته دیگری که قابل توجه است این است که در پیش­بینی نقاط چاه شماره 2 که مدل­ها با داده چاه شماره 1 آموزش دیده­اند، میزان خطای کمتری نسبت به پیش­بینی لیتولوژی چاه شماره 1 توسط مدل­های آموزش دیده با داده چاه شماره 2، ایجاد شده است؛ که دلیل این امر می­تواند وجود داده بیشتر چاه شماره 1 ­باشد که سبب آموزش بهتر مدل­های آموزش دیده با اطلاعات آن می­گردد.

افزون براین نتایج به دست آمده نشان می­دهد که مدل با تابع کرنل سیگمویید، لیتولوژی شیل را بهتر پیش­بینی می­کند، درحالیکه لیتولوژی­ ماسه شیلی توسط مدل با تابع کرنل RBF بهتر پیش­بینی شده است. این در حالیست که دو مدل در پیش­بینی لیتولوژی ماسه سنگی عملکرد مشابهی دارند.

جداول 2 تا 5 نتایج دو مدل طبقه­بندی را در پیش­بینی 3 دسته لیتولوژی موجود نشان می­دهند.

جدول 1. نتایج حاصل از عملکرد ماشین برداری پشتیبان با تابع کرنل سیگمویید (آموزش دیده توسط داده چاه شماره 1) در پیش­بینی لیتولوژی نقاط چاه شماره 2.

پیش­بینی شده
لیتولوژی شیل ماسه شیلی ماسه سنگ
واقعی شیل 12 1 1
ماسه شیلی 4 30 7
ماسه سنگ 3 7 56

جدول 2. نتایج حاصل از عملکرد ماشین برداری پشتیبان با تابع کرنل RBF (آموزش دیده توسط داده چاه شماره 1) در پیش بینی لیتولوژی نقاط چاه شماره 2.

پیش­بینی شده
لیتولوژی شیل ماسه شیلی ماسه سنگ
واقعی شیل 7 5 2
ماسه شیلی 1 33 7
ماسه سنگ 0 13 53

جدول 3. نتایج حاصل از عملکرد ماشین برداری پشتیبان با تابع کرنل سیگمویید (آموزش دیده توسط داده چاه شماره 2) در پیش بینی لیتولوژی نقاط چاه شماره 1.

پیش­بینی شده
لیتولوژی شیل ماسه شیلی ماسه سنگ
واقعی شیل 57 8 6
ماسه شیلی 7 54 13
ماسه سنگ 4 15 24

جدول 4. نتایج حاصل از عملکرد ماشین برداری پشتیبان با تابع کرنل RBF (آموزش دیده توسط داده چاه شماره 2) در پیش بینی لیتولوژی نقاط چاه شماره 1.

پیش­بینی شده
لیتولوژی شیل ماسه شیلی ماسه سنگ
واقعی شیل 50 17 4
ماسه شیلی 3 63 8
ماسه سنگ 4 10 29

همانگونه که در جدول 1 تا جدول 4 آمده است، مدل با تابع کرنل سیگمویید در چاه شماره 1، از 71 نقطه شیل، 57 نقطه را شیل، 8 نقطه را ماسه شیلی و 6 نقطه را به عنوان ماسه سنگ پیش­بینی نموده است. همچنین، از 74 نقطه ماسه شیلی، 54 تا ماسه شیلی، 7 نقطه شیل و 13 نقطه ماسه سنگ پیش­بینی شده است. از 43 نقطه ماسه سنگ نیز، 24 نقطه به درستی ماسه سنگ، 4 نقطه شیل و 15 نقطه ماسه شیلی پیش­بینی شده­اند.

مدل با تابع کرنل سیگمویید در چاه شماره 2، از 14 نقطه شیل، 12 نقطه را شیل، 1 نقطه را ماسه شیلی و 1 نقطه را به عنوان ماسه سنگ پیش­بینی نموده است. همچنین، از 41 نقطه ماسه شیلی، 30 تا ماسه شیلی، 4 نقطه شیل و 7 نقطه ماسه سنگ پیش­بینی شده است. از 66 نقطه ماسه سنگ نیز، 56 نقطه به درستی ماسه سنگ، 3 نقطه شیل و 7 نقطه ماسه شیلی پیش­بینی شده­اند.

مدل با تابع کرنل RBF در چاه شماره 1، از 71 نقطه شیل، 50 نقطه را شیل، 17 نقطه را ماسه شیلی و 4 نقطه را به عنوان ماسه سنگ پیش­بینی نموده است. همچنین، از 74 نقطه ماسه شیلی، 63 تا ماسه شیلی، 3 نقطه شیل و 8 نقطه ماسه سنگ پیش­بینی شده است. از 43 نقطه ماسه سنگ نیز، 29 نقطه به درستی ماسه سنگ، 4 نقطه شیل و 10 نقطه ماسه شیلی پیش­بینی شده­اند.

مدل با تابع کرنل RBF در چاه شماره 2، از 14 نقطه شیل، 7 نقطه را شیل، 5 نقطه را ماسه شیلی و 2 نقطه را به عنوان ماسه سنگ پیش­بینی نموده است. همچنین، از 41 نقطه ماسه شیلی، 33 تا ماسه شیلی، 1 نقطه شیل و 7 نقطه ماسه سنگ پیش­بینی شده است. از 66 نقطه ماسه سنگ نیز، 53 نقطه به درستی ماسه سنگ و 13 نقطه ماسه شیلی پیش­بینی شده­اند.

6. نتيجه­گيري

ماشین­های برداری پشتیبان برای پیش­بینی لیتولوژی مخزن متراکم گازی Measavarede در حوضه رسوبی واشاکی مورد استفاده قرار گرفتند. در این پژوهش از این روش در طبقه­بندی برای پیش­بینی لیتولوژی استفاده گردید.. همچنین روش­های دیگر مورد استفاده برای پیش­بینی لیتولوژی مورد بررسی قرار گرفت. نتیجه­گیری­های حاصل از این پژوهش به شرح زیر است:

  • ماشین­ برداری پشتیبان توانایی قابل قبولی در یادگیری از روی تعداد کم داده آموزشی داشته و پس از آموزش به خوبی می­تواند به پیش­بینی پارامتر هدف از روی داده از پیش رؤیت نشده بپردازد.
  • توابع کرنل سیگمویید و RBF عملکرد مشابهی در طبقه­بندی لیتولوژی نشان داده و هر دو لیتولوژی را با دقت خوبی پیش­بینی می­کنند.
  • استفاده توأمان از روش­های جستجوی شبکه و جستجوی الگو می­تواند بهترین ابزار جهت یافتن پارامترهای بهینه مدل­های ماشین­ برداری پشتیبان و توابع کرنل آن­ها باشد.

12. مراجع

1. Haykin, S., Neural networks: a comprehensive foundation. 1994. 1994: Prentice Hall PTR.

2. Rumelhart, D.E., G.E. Hinton, and R.J. Williams, Learning internal representations by error propagation, in 1985. 1985, DTIC Document.

3. Mohaghegh, S., et al., Petroleum reservoir characterization with the aid of artificial neural networks. Journal of Petroleum Science and Engineering 1996, 1996. 16(4).

4. Ouenes, A., Practical application of fuzzy logic and neural networks to fractured reservoir characterization. Computers & Geosciences 2000, 2000. 26(8).

5. Helle, H.B., A. Bhatt, and B. Ursin, Porosity and permeability prediction from wireline logs using artificial neural networks: a North Sea case study. Geophysical Prospecting 2001, 2001. 49(4).

6. Lim, J.-S. and J. Kim. Reservoir porosity and permeability estimation from well logs using fuzzy logic and neural networks. in SPE Asia Pacific Oil and Gas Conference and Exhibition 2004. 2004. Society of Petroleum Engineers.

7. Carrasquilla, A., J. Silvab, and R. Flexac, Associating fuzzy logic, neural networks and multivariable statistic methodologies in the automatic identification of oil reservoir lithologies through well logs. Revista de Geologia 2008, 2008. 21(1).

8. Alcocer, Y. and P. Rodrigues. Neural Networks Models for Estimation of Fluid Properties. in SPE Latin American and Caribbean Petroleum Engineering Conference 2001. 2001. Society of Petroleum Engineers.

9. Mollajan, A. and H. Memarian, Estimation of water saturation from petrophysical logs using radial basis function neural network. Journal of Tethys: Vol 2013. 1(2): p. 156-163.

10. Singh, S. Permeability Prediction using artificial neural network (ANN): a case study of Uinta Basin. in SPE Annual Technical Conference and Exhibition. 2005. Society of Petroleum Engineers.

11. Al-Anazi, A. and I. Gates, On the capability of support vector machines to classify lithology from well logs. Natural resources research 2010, 2010. 19(2).

12. Baziar, S., et al., Prediction of permeability in a tight gas reservoir by using three soft computing approaches: A comparative study. Journal of Natural Gas Science and Engineering, 2014. 21: p. 718-724.

13. Amari, S.-i. and S. Wu, Improving support vector machine classifiers by modifying kernel functions. Neural Networks 1999, 1999. 12(6).

14. Zhao, B., et al. Water saturation estimation using Support Vector Machine. in SEG/New Orleans 2006 Annual Meeting 2006. 1693-1696.

15. Al-Anazi, A. and I. Gates, Support vector regression for porosity prediction in a heterogeneous reservoir: A comparative study. Computers & Geosciences 2010, 2010. 36(12).

16. Yue, Y. and J. Wang, SVM method for predicting the thickness of sandstone. Applied Geophysics 2007, 276-281. 4(4).

17. Nazari, S., H.A. Kuzma, and J.W. Rector III. Predicting Permeability From Well Log Data And Core Measurements Using Support Vector Machines. in 2011 SEG Annual Meeting 2011. Society of Exploration Geophysicists.

18. Boser, B.E., I.M. Guyon, and V.N. Vapnik. A training algorithm for optimal margin classifiers. in Proceedings of the fifth annual workshop on Computational learning theory 1992. 144-152. ACM.

19. Kecman, V., Support vector machines–an introduction, in Support vector machines: theory and applications 2005. 2005, Springer.

20. Cherkassky, V. and F.M. Mulier, Learning from data: concepts, theory, and methods. 2007. John Wiley & Sons.

21. Cristianini, N. and J. Shawe-Taylor, An introduction to support vector machines and other kernel-based learning methods. 2000. 2000: Cambridge university press.

22. Wong, P., F. Jian, and I. Taggart, A critical comparison of neural networks and discriminant analysis in lithofacies, porosity and permeability predictions. Journal of Petroleum Geology 1995, 1995. 18(2).

23. Fung, C.C., et al. Lithology classification using self-organising map. in Neural Networks, 1995. Proceedings., IEEE International Conference on 1995. 526-531. IEEE.

24. Zhang, Y., H.A. Salisch, and J.G. McPherson, Application of neural networks to identify lithofacies from well logs*. Exploration Geophysics 1999, 45-49. 30(1/2).

25. Saggaf, M.M. and L. Nebrija, Estimation of lithologies and depositional facies from wire-line logs. AAPG bulletin 2000, 1633-1646. 84(10).

26. Bhatt, A., Reservoir properties from well logs using neural networks. 2002, 2002.

27. Sherrod, P.H., DTREG predictive modeling software. Software available at http://www. dtreg. com, 2003.

  1. Well log
  2. Core
  3. Artificial neural network
  4. Back propagation
  5. Support Vector Machine
  6. Karush-Kuhn-Tucker
  7. Structural risk
  8. Empirical risk
  9. Kohonen
  10. Ness
  11. Green River
  12. Piceance
  13. Unita
  14. Washakie
  15. Wind River
  16. Mesaverde
  17. Washakie basin
  18. Caliper
  19. Gamma ray
  20. Photo electric
  21. Neutron porosity
  22. Density tools
ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.